What is the meaning of self-esteem?
عزت نفس شاید یکی از پر تکرارترین کلمات روانشناسی باشه. حتما تعریف های زیادی از این واژه شنیدید. شاید این متن یک مقداری متفاوت با متنهای دیگه باشه.
عزت نفس سه پایه دارد.
- من میتوانم. مثل: من میتوانم رانندگی کنم. من میتوانم زبان خارجی صحبت کنم.
- من دارم . مثل: من خانواده دارم. من لیسانس دارم.
- من هستم . مثل: من زیبا هستم ، من مهربان هستم
– جنس عزت نفس پایین قضاوت است.
عزت نفس یعنی قضاوت خود. یعنی همه آدمها یک خود ایده آلی دارند که ممکن است با خود واقعیشان فاصله داشته باشد. یعنی یکسری بایدها و ارزشهایی را برای خودشان تعیین کرده اند که اگر به آنها نرسند احساس بی ارزش بودن میکند. هر چقدر این فاصله بیشتر باشد، عزت نفس فرد پایین تر است. حالا فرد با این فاصله چه میکند؟ یکی از راههایی که انتخاب میکند اجتناب از موقعیت هایی است که بخشی از وجودش را که دوست ندارد به او یادآور میشود. مشکل رفتارهای اجتبابی این است که تداوم بخش هستند یعنی چونبرای فرد منفعت کوتاه مدت دارند پس فرد عادت میکند تا از آن موقعیت یا فرد همیشه اجتناب کند. کسی که عزت نفس پایین دارد به دلیل استراتژی های اجتنابی که اتخاز می کند و خودش را از تجارب زندگی محروم می کند، عزت نفسش پایین تر می رود و اختلالات هیجانی بیشتری هم پیدا می کند و مضطرب تر می شود.حتما” خشمگین و غمگین می شود.
چهار هیجان که با عزت نفس پایین می آیند
- اضطراب
- افسردگی
- خشم
- شرم
– عزت نفس یعنی اینکه من برای خود هویتی تشکیل دهم که برای این هویت ارزش و بها قائل شوم. یعنی ارزش قائل شدن برای ویژگی هایی که داریم و نه دائما دیدن عیبها و نقص ها و کمبودها.
5 ویژگی آدم با عزت نفس:
- همدل: کسی که عزت نفس بالا دارد مراقب حال دیگران است خودش را فدا نمی کند ولی هوای دیگران را دارد و احساسات آنها را نیز درک میکند.
- قدرت شخصی: فردی که حالش با خودش خوب است ، ناخودآگاه روی دیگران هم تاثیر میگذارد و نفوذ دارد. جریان اتفاقات را تا جایی که میتواند به سمت بهتر شدن هدایت میکند.
- مهم بودن: بود و نبود افرادی که عزت نفس بالایی دارن برای دیگران فرق میکند. آدمها کنار این افراد حال خوشی را تجربه میکنند.
- فضیلت ها: آدم های ارزش مدار اخلاقی هستند که سر ارزش هایشان می ایستند و به خاطراشان مجنگند. به دنبال کسب فضائل هستن ، نه مادیات خردمند و دانا و مهربان و شجاع بودن برایشان ارزش است.
- اعتماد بنفس بالا : به خودشون اعتماد دارن و خودشان رو قبول دارن یعنی با این تعریف اعتماد بنفس پیش شرط عزت نفس است .
تکلیف
بر روی یک برگه کاغذ ، تمام چیزهایی را که در مورد خود دوست ندارید لیست کنید . حتی می توانید مواردی را هم که دیگران به شما گفته اند را نیز در این لیست لحاظ کنید . به خودتان 10 دقیقه فرصت دهید تا همه چیز را به یاد بیاورید . باید کاملاً با خود صادق باشید .
-حال تمام مواردی را که نوشته اید مرور کنید ، و زیر صفات ، ویژگی ها و خصوصیات منفی ای که احساس می کنید مطلقاً هیچ کاری نمی توانید دربارۀ آن ها انجام دهید خط بکشید . مثلاً شما از اینکه قد کوتاهی دارید ناراحت باشید ولی نمی توانید برای آن کاری انجام دهید ، طبیعت شما را اینطور به وجود آورده ، پس هیچ فایده ای ندارد که این مورد موجب اوقات تلخی و ناراحتی شما شود و افسوس خوردن نیز فایده ای ندارد . شما ممکن است مشکلاتی در زندگی داشته باشید که کنترلی بر روی آن ها ندارید ، مثلاً بیماری و یا فقدان و داغ دیدگی . این موارد ، مواردی هستند که شما باید آن ها را قبول کنید و خودتان را علی رغم این ویژگی ها و خصوصیات و شرایط دوست داشته باشید .
حال می ماند مواردی که می توانید آن ها را تغییر دهید . آن ویژگی ها و خصوصیاتی که آمادگی تغییر دادنشان را در خود می بینید انتخاب کنید مثلاً دوستان شما اعتقاد دارند که شما در بعضی موقعیت ها واکنش تندی نشان می دهید و یا به اصطلاح زیادی مته به خشخاش می گذارید ولی اعتقاد شما بر این است حساسیت شما نسبت به بعضی مشکلات در واقع به شما انگیزه می دهد تا کاری برایش انجام دهید . فکر کنید که چگونه این انگیزه می تواند به یک نیروی مثبت تبدیل شود . اگر چه ممکن است منبع استرس و اضطراب کارکرد مؤثر و رشد را خاموش کند .
شما می بایست راهی را پیدا کنید تا بتوانید بر تمایلتان برای نشان دادن واکنش تند فایق بیایید.
در قدم سوم تمرین ،دور تمام ایرادها ، شکست ها ، رفتار های منفی که تمایل دارید تغییر بدهید دایره بکشید . مثلاً ممکن است سریع خشمگین شوید و از جا بپرید و به خودتان و دیگران صدمه بزنید . ویا ممکن است انتقاد پذیر نباشید و یا به سختی بتوانید به یک فرد خطاکار تذکر دهید .
لیست را برای خود نگه دارید و هنگامی که تمام کتاب را خواندید و تکنیک های ابراز وجود را یاد گرفتید ببینید کدامم تکنیک می تواند به شما کمک کند تا این مشکلات ابراز وجود را حل کنید .
اجازه دهید تا اولین مرحله را با خودمان مرور کنیم :شکست ها و اشتباهات و یا چیزهایی که در مورد خودتان دوست ندارید ولی کاری نمی توانید برایشان انجام دهید . آیا تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که تنها آن ها را قبول کنید ؟ ممکن است ! ولی آیا می توانید آن ها را به یک تجربۀ مثبت تبدیل کنید ؟ آیا می توانید از آن ها برای مسیر رشد و ترقی استفاده کنید ؟ حتما میتوانید