احساس پوچی. درست در قفسه سینه شماست، اما مطمئن نیستید که چگونه به وجود آمده است. آیا غم است؟ اندوه؟ کسالت؟ ممکن است کمی از همه اینها باشد.احساس اینگونه بودن غیرمعمول نیست. ممکن است شما آن را “احساس پوچی” بنامید، در حالی که شخص دیگری ممکن است آن را چیزی متفاوت بنامد.
مهمترین نکته این است که این احساس واقعی و معتبر است. اگرچه غلبه بر آن ممکن است دشوار باشد، اما قابل مدیریت است.
کشف کردن اینکه در زیر این احساس پوچی چه چیزی نهفته است ممکن است یک فرآیند مستقیم نباشد، اما امکانپذیر است و بهعنوان اولین قدم برای حل مشکل توصیه میشود.
احساس پوچی ممکن است چند روز طول بکشد و سپس خود به خود برطرف شود.
چرا احساس پوچی میکنم؟
احساس پوچی گاهی اوقات میتواند به صورت احساس تنهایی، سردرگمی در مورد زندگی و اهداف خود یا فقدان انگیزه برای دنبال کردن هر چیزی در زندگی خود ظاهر شود.
ممکن است هر کسی گاهی اوقات این خلأ را در قلب خود احساس کند.هر مرحله یا موقعیتی در زندگی که ممکن است شما را مجبور کند در مورد خود و زندگی خود تأمل کنید، ممکن است منجر به احساس موقتی پوچی شود.
• از دست دادن ارتباط با خود
گاهی اوقات برای یک فرد طبیعی است که ارتباط خود را با خودش از دست بدهد. فقدان بینش در مورد خودتان ممکن است منجر به احساس پوچی ماندگار شود.
برخی از افراد این را “زندگی بدون هدف” مینامند. این بدان معناست که ممکن است در مورد نوع فردی که هستید یا فردی که میخواهید باشید، شفافیت نداشته باشید.نداشتن اهداف یا رویاهای خاص نیز میتواند منجر به احساس پوچی شود.
از دست دادن ارتباط با خود میتواند از شرایط مختلفی ناشی شود. به عنوان مثال، یک رابطه فرساینده یا یک شغل پراسترس.
• تجربیات گذشته حل نشده
گاهی اوقات، احساس اندوه ممکن است مربوط به یک فرآیند سوگواری طولانی باشد که هنوز آن را بررسی نکردهاید.
به عنوان مثال، یک تجربه دردناک حل نشده در دوران کودکی یا احساس ترک شدن توسط یکی از اعضای خانواده.
زمانی که ما آزادانه در مورد احساساتی که مدتهاست با ما هستند صحبت نمیکنیم یا آنها را بررسی نمیکنیم، ممکن است به روشهای دیگری خود را نشان دهند.
حتی اگر احساس میکنید که غلبه بر آن دشوار و دردناک است، فکر کردن و صحبت کردن در مورد وقایع مهم گذشته که باعث اندوه شما شدهاند، میتواند به شما در پردازش آنها کمک کند. بسته به شدت احساس شما در مورد این وقایع، طی کردن این فرآیند با یک متخصص سلامت روان بسیار توصیه میشود.
• مراقبت نکردن از خود
برای برخی افراد، مراقبت از دیگران ممکن است در اولویت قرار گیرد. این میتواند منجر شود که آنها برای مدت طولانی نیازهای خود را کنار بگذارند. این به نوبه خود ممکن است منجر به احساس پوچی شود.
ممکن است احساس کنید که خوشحال کردن دیگران نیز شما را خوشحال میکند. حتی اگر اینطور باشد، مهم است که در نظر بگیرید که حمایت از دیگران مستلزم کنار گذاشتن حمایت از خود نیست.
همه افراد به حمایت و مراقبت نیاز دارند، از جمله خود شما. اغلب، زمانی که نیازهای شما برآورده میشود، شما نیز برای کمک و حمایت از دیگران مجهزتر میشوید.
کیتلین اسلیت، یک درمانگر ازدواج و خانواده در دورهام، کارولینای شمالی، توضیح میدهد که رها کردن خود، گوش ندادن به امیدها و آرزوهای خود میتواند باعث احساس پوچی در شما شود.
اسلیت میگوید: “نادیده گرفتن نیازهای شما میتواند منجر به اضطراب، احساس گناه و شرم شود. این علائم ممکن است همان چیزی باشد که شما آن را “احساس پوچی” مینامید.”
زمان صرف شده در رسانههای اجتماعی نیز میتواند بر احساس شما تأثیر بگذارد و احساس پوچی را تقویت کند.
در بسیاری از موارد، حسابهایی که در رسانههای اجتماعی دنبال میکنید ممکن است شیوه زندگیای را به تصویر بکشند که واقع بینانه نیست یا زندگی یا ظاهری بینقص را نشان دهند. این میتواند منجر به مقایسه خود با دیگران و در نهایت کمارزش جلوه دادن زندگی خود شود.
• نداشتن روابط معنادار
مطالعه هاروارد درباره زندگی بزرگسالی، یکی از طولانیترین مطالعات در مورد زندگی بزرگسالی، نشان داده است که حفظ روابط نزدیک و خوب مهمترین جنبه تجربه انسانی است.این بدان معناست که تعداد روابط شما مهم نیست، بلکه کیفیت این روابط اهمیت دارد.
صمیمیت عاطفی، حمایت، گوش دادن فعال و همراهی همگی مهم هستند. زمانی که این موارد در زندگی شما وجود نداشته باشد، میتواند منجر به احساس پوچی و تنهایی شود.
آیا احساس پوچی همان افسردگی است؟
افسردگی یک اختلال سلامت روان است که شامل بسیاری از علائم از جمله موارد زیر است:
- فقدان انرژی و انگیزه
- احساس غم مداوم
- احساس ناامیدی
- خواب بیش از حد یا خیلی کم
- ناتوانی در تمرکز
- ناتوانی در لذت بردن از فعالیتها یا افراد
- احساس گناه یا بیارزشی
احساس پوچی یا بیحسی میتواند نشانه دیگری از افسردگی باشد، به گفتهی اشلی ادر، رواندرمانگر در بولدر، کلرادو.
در واقع، برخی از مراجعین ادر که با افسردگی زندگی میکنند، گزارش میدهند که به جای غمگین بودن، احساس پوچی میکنند.
ادر توضیح میدهد: “این نوع احساس پوچی همراه با بیتفاوتی نسبت به بسیاری از چیزها، عدم علاقه به چیزها و احساس بیانگیزگی نسبت به هر چیز خاصی است.”
با این حال، احساس پوچی همیشه نشانهای از افسردگی نیست.
چگونه احساس پوچی را متوقف کنیم؟
اگر متوجه تغییر در خود شدهاید، طبیعی است که نگران شوید. شناخت این احساس و رسیدگی به آن اولین قدم برای احساس بهتر است.
یافتن راههای توقف احساس پوچی ممکن است به علت آن بستگی داشته باشد.
به عنوان مثال، اگر بعد از یک آسیب روحی احساس بیحسی میکنید، ممکن است نیاز داشته باشید که این رویداد خاص را پردازش کنید. اگر مدت طولانی است که احساس پوچی میکنید، رواندرمانی میتواند به شما در کشف برخی از دلایلی که شما را به اینجا رسانده است، کمک کند.
• علائم پوچی را به آرامی بپذیرید
اگر احساس پوچی شما بیشتر شبیه به یک سوراخ بزرگ است، آن را بپذیرید و با خودتان مهربان باشید.به یاد داشته باشید که در هر لحظه بهترین عملکرد خود را دارید. احساس گناه غیرمعمول نیست، اما ممکن است شما را از جستجوی کمک باز دارد.
با شناخت احساسات و نیازهای خود شروع کنید. حتی اگر چالشبرانگیز باشد، سعی کنید از خودتان و احساسات خود چشمپوشی نکنید.
اگر تشخیص میدهید که احساسات شما مربوط به یک فقدان است، به خودتان زمان و فضایی برای سوگواری آزادانه بدهید. سوگواری برای هر کسی متفاوت است و راه درست یا غلطی برای انجام آن وجود ندارد.پس از پذیرش فقدانهای خود، ممکن است از پنج مرحلهی سوگواری عبور کنید.شاید این فقدان شامل ترک کردن زندگی شما توسط کسی به صورت فیزیکی یا عاطفی باشد.
ادر پیشنهاد کرد که هنگام بررسی این احساسات و تجربیات گذشته، با خودتان با دلسوزی صحبت کنید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: “احساس تنهایی بسیار سخت بوده است” یا “حق با شماست؛ شما به عشق بیشتری نیاز داشتید.”
• هر روز زمانی را برای خودتان اختصاص دهید
طبیعی است که گاهی اوقات به سمت برخی رویدادها یا فعالیتها روی آورید تا به احساسات خود فکر نکنید. به عنوان مثال، ممکن است تمایل داشته باشید با دوستان بیرون بروید یا شب را با بازیهای ویدیویی سپری کنید.
اسلیت پیشنهاد میکند که با این تمایل مبارزه کنید و در عوض زمانی را برای خودتان اختصاص دهید و به درون خود نگاه کنید. او گفت که این ممکن است شامل بررسی خواستهها، ترسها، امیدها و رویاهای خود باشد.
از آنجایی که فعالیتهای مختلف برای افراد مختلف جواب میدهد، ممکن است متوجه شوید که مدیتیشن، نوشتن یا ورزش به شما کمک میکند تا دوباره بر خود تمرکز کنید.
اسلیت گفت: “ممکن است در ابتدا احساس ناراحتی کنید، اما هرچه بیشتر وقت و انرژی خود را صرف خودتان و مراقبت از خود کنید، این احساسات پوچی کمتر حضور خواهند داشت.”
• احساسات فعلی خود را بررسی کنید
ادر پیشنهاد کرد که یک تایمر 5 دقیقهای تنظیم کنید و متوجه شوید که در حال حاضر چه احساسی دارید.
او توضیح داد: “لازم نیست زمینلرزهای باشد.”
ممکن است بخواهید “کسل” یا “حواسپرت” یا “کنجکاو” را بنویسید. اگر در نامگذاری احساسات خود مشکل دارید، او پیشنهاد کرد که “لیست احساسات” را در گوگل جستجو کنید.
همچنین میتواند به انتخاب یک قسمت از بدن شما، مانند دست یا سر، کمک کند. ادر توصیه کرد که سپس “به دنبال دستههای مختلف احساس مانند دما، تنش یا حرکت باشید.”
تمرین این تمرینها هر روز میتواند به شما در گشودن خود به اکتشافات عمیقتر و طولانیتر خود کمک کند.
شما میتوانید در مورد تمرینات جسمی برای اضطراب بیشتر بخوانید.
• احساسات پوچی خود را بررسی کنید.
اسلیت گفت که ممکن است نوشتن نیز در کار کردن روی احساسات پوچی شما کمک کند.
او پیشنهاد کرد که سوالات زیر را به عنوان نقطه شروع بررسی کنید:
آیا در حال قضاوت کردن خودم یا مقایسه خودم با دیگران هستم؟
آیا چیزهای مثبت را به خودم میگویم؟ یا تمایل دارم شکستها را متوجه شوم یا به خودم نامهای بد بدهم؟
آیا احساسات من در روابط من در نظر گرفته میشود یا من احساسات خود را به حداقل میرسانم؟
آیا من به طور فعال از نیازهای جسمی و سلامتی خود مراقبت میکنم؟
آیا من برای اجتناب از احساسات خود به رفتارها یا اعتیادها روی آوردهام؟
آیا من فقط بر نیازهای شخص دیگری یا افراد دیگر تمرکز میکنم؟
من سعی دارم چه چیزی را ثابت کنم یا برنده شوم؟
آیا خودم را سرزنش میکنم یا به خاطر چیزهایی که خارج از کنترل من است احساس گناه میکنم؟
آیا با خودم مانند یک دوست صمیمی یا عضو خانواده رفتار میکنم؟
آیا در تصمیمات خود خودم را ابراز میکنم و به نظرات شخصی خود احترام میگذارم؟
با دیگران ارتباط برقرار کنید
پس از نشستن با احساسات خود و بررسی آنها، ممکن است متوجه شوید که ارتباط با دیگران مفید است.
رسیدن به دوستان یا خانواده میتواند به شما احساس بهتری بدهد، به ویژه اگر بتوانید در مورد احساسات خود با آنها صحبت کنید.
یک ایده، ارتباط منظم با عزیزان از طریق تعاملات اجتماعی، سرگرمیها و علایق مشترک است.
• مراقبت از خود را تمرین کنید
افسردگی و غم ممکن است گاهی اوقات باعث شود که شما از مراقبتهای روزانه از خود غافل شوید. این چیزی نیست که باید از آن شرمنده شوید، اما انجام کارهای مراقبتی از خود ممکن است به شما احساس بهتری بدهد.
این میتواند شامل موارد اساسی مانند خوردن غذاهای مغذی، خواب کافی و ورزش باشد. گرسنگی و خستگی گاهی اوقات میتوانند احساسات منفی را تشدید کنند.
به دنبال راههای مثبت برای ابراز احساسات خود باشید، مانند نوشتن، سرگرمی جدید یا فعالیتهای خلاقانه.
همچنین ممکن است بخواهید زمانی را که در رسانههای اجتماعی میگذرانید محدود کنید. این میتواند به تدریج به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید.
اگر نمیتوانید یا نمیخواهید، سعی کنید به خود یادآوری کنید که آنچه را که در صفحه نمایش میبینید ممکن است برای هیچ کس هدف دستیافتنی نباشد. میتوانید آن را مانند تماشای یک فیلم علمی تخیلی در نظر بگیرید که تماشا کردن آن لذتبخش است اما بر اساس واقعیت نیست.
• خود را تحسین کنید
شما با بهترین تواناییهای خود در حال تلاش هستید.
حتی در کودکی، برخی از افراد راههایی برای محافظت از خود در برابر آسیب پیدا میکنند. یکی از این راهها ممکن است سرکوب احساسات باشد. ادر گفت: “در این صورت، به خودتان بابت پیدا کردن راه حلی که در کودکی و در شرایطی که قدرت نداشتید، موثر بود، اعتبار دهید.” خود را برای تمام روشهایی که برای کنار آمدن با رویدادهای زندگی خود پیدا کردهاید، تحسین کنید.
ادر افزود: “اکنون، اجازه دهید این احساسات بیرون بیایند. شما باید کمی جبران کنید. و نیازی نیست که عجله کنید تا روش قدیمی بقا خود را نادیده بگیرید.”