چند بار به شروع یک شرکت، یک سال مرخصی برای نوشتن آن رمان یا ترک یک رابطه بدون عشق فکر کردهاید، اما در نهایت هیچ اقدامی در مورد آن انجام ندادهاید؟ ترس از پشیمانی – که یک عامل قدرتمند در حفظ وضعیت موجود در زندگی ماست – ممکن است مقصر باشد.
اثر مالکیت
همانطور که تحقیقات در روانشناسی، علوم اعصاب و علوم رفتاری نشان داده است، پشیمانی میتواند تأثیر عظیمی بر زندگی ما داشته باشد. پول و روابط مسلماً دو موضوعی هستند که بیشترین منابع عاطفی و ذهنی ما را مصرف میکنند و پشیمانی بر رفتار ما در هر دو تأثیر میگذارد.
وقتی صحبت از پول به میان میآید، یک سوگیری معروف مرتبط با پشیمانی “اثر مالکیت” (disposition effect) است. این پدیده توضیح میدهد که چگونه سرمایهگذاران داراییهای ضررده را محکم نگه میدارند. خواه یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، یک سهام خاص یا حتی ارز دیجیتال بیتکوین باشد، ما به شدت reluctance داریم که یک دارایی را با ضرر بفروشیم. در واقع، ترجیح میدهیم آن را نگه داریم در حالی که ارزش آن همچنان در حال کاهش است، به این امید که دوباره افزایش یابد – صرف نظر از اینکه این احتمال وجود دارد یا خیر.
نیروی محرکه پشت این رفتار، ترس ما از پشیمانی است که باعث میشود حتی اگر استدلال یا شهود ما خلاف آن را بگوید، به وضعیت موجود پایبند بمانیم. ما تمایلی به فروش دارایی با ضرر نداریم زیرا اگر این کار را انجام دهیم، باید بپذیریم که از ابتدا در خرید آن اشتباه کردهایم. بنابراین، نگه داشتن آن به ما اجازه میدهد برای مدتی از پشیمانی اجتناب کنیم.
سوگیری هزینه هدررفته
مثال کلیتر، “سوگیری هزینه هدررفته” (sunk cost bias) است. این پدیده این واقعیت را توصیف میکند که ما اغلب پروژههای جدیدی را با انتظارات بالایی از موفقیت آنها آغاز میکنیم. در حالی که تلاش زیادی را صرف یک پروژه میکنیم، ممکن است به تدریج متوجه شویم که به جایی نمیرسد. ما هنوز هم میتوانیم به راحتی از آن خارج شویم، اما در عوض متوجه میشویم که بیشتر و بیشتر به آن چسبیدهایم و با وجود احساس درونی و عقل سلیممان که میگوید هیچ نتیجهای در پی نخواهد داشت، تلاش بیشتری صرف میکنیم.
در اینجا، اگر پروژهای را قبل از به ثمر نشستن آن متوقف کنیم، پشیمانی را تجربه میکنیم. بنابراین، ما در دام چسبیدن غیرمنطقی به آن برای اجتناب موقتی از پشیمانی میافتیم. این سوگیری اغلب در روابط عاشقانه نیز نقش دارد. به عنوان مثال، بسیاری از افراد به روابطی که به خوبی میدانند به جایی نمیرسند، ادامه میدهند. بنابراین، یک رابطه ناموفق که فاقد عشق یا اشتیاق است، میتواند به دلیل ناراحتی ناشی از پایان دادن به آن، همچنان ادامه یابد. پایان دادن به چنین رابطهای در نهایت ما را مجبور به پذیرش شکست و تجربه پشیمانی میکند. برای اجتناب از پشیمانی، در عوض به خود میگوییم که چون تا این حد در رابطه پیش رفتهایم، باید فرصت دیگری به آن بدهیم – با وجود اینکه میدانیم تقریباً هیچ امیدی وجود ندارد.
همین ترس ما را از یک رابطه جدید نیز دور نگه میدارد. ترس از پشیمانی، وضعیت موجود را به طرز چشمگیری جذاب میکند، حتی اگر در بلندمدت ما را خوشحال نکند.
علم پشیمانی
اما چرا اینقدر راحت فریب میخوریم؟ پشیمانی یک هیجان بسیار مهم است که تکامل برای تسهیل یادگیری ما را به آن مجهز کرده است. بدون پشیمانی، به سختی میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم. ما به این محرک دردناک نیاز داریم تا از تکرار مداوم یک اشتباه جلوگیری کنیم.
اما نحوه پردازش پشیمانی توسط مغز و تعیین سطح دردی که تجربه میکنیم، خلاف شهود است: از دست دادن اتوبوس با یک دقیقه تأخیر، پشیمانی بیشتری نسبت به از دست دادن آن با ده دقیقه تأخیر ایجاد میکند (صرف نظر از اینکه چقدر انتظار داریم برای اتوبوس بعدی صبر کنیم). به طور مشابه، تصمیمی برای خروج از وضعیت موجود که بعداً اشتباه از آب در میآید، پشیمانی بیشتری نسبت به گرفتن تصمیمی غیرعاقلانه برای ماندن در وضعیت موجود ایجاد میکند. به نظر میرسد که گرفتن فعالانه یک تصمیم برای تغییر چیزی، این تصور غلط را ایجاد میکند که آن تصمیم واجد شرایط برای شرایط تخفیفدهنده نیست، و مجازاتی را که از طریق پشیمانی به خودمان تحمیل میکنیم، شدیدتر میکند.
مطالعات تصویربرداری مغزی اخیر به شناسایی مدارهای عصبی درگیر در زمان احساس پشیمانی کمک کردهاند. آنها نشان میدهند که فعالیت قابل توجهی در هیپوکامپ رخ میدهد، که میدانیم مسئول حافظه است. آنها همچنین نشان میدهند که تجربه پشیمانی و ترس از احساس پشیمانی مدارهای عصبی بسیار مشابهی را درگیر میکنند – که نشاندهنده این است که ترس از پشیمانی عملاً همان تجربه پشیمانی است. واضح است که این میتواند به توضیح اینکه چرا ترس از پشیمانی میتواند اینقدر دردناک و قدرتمند باشد، کمک کند.
گریز از باخت
همه ما به طور یکسان تحت تأثیر پشیمانی قرار نمیگیریم. افرادی که از درجه بالایی از روانرنجوری رنج میبرند، بیشتر از دیگران مستعد احساس پشیمانی هستند. این بدان معناست که تمایل به احساس پشیمانی با تجربه خشم، ترس و تنهایی مرتبط است. همچنین به طور نزدیکی با “گریز از باخت” (loss aversion) در ارتباط است – تمایل به تمرکز بر باختها به جای دستاوردها. این باعث میشود افرادی که بیشتر مستعد احساس پشیمانی هستند، کمتر ریسکپذیر باشند.
به چالش کشیدن وضعیت موجود
پس چگونه میتوانیم با ترس خود از پشیمانی مقابله کنیم تا در زندگی به جایی که میخواهیم برسیم؟
نقطه شروع این است که در واقع متوجه شویم پشیمانی تا چه حد عمیق بر ما تأثیر میگذارد. اگر آگاه باشیم که مغزمان با ما بازی میکند، ممکن است حرکت رو به جلو آسانتر باشد. بنابراین اگر متوجه شدید که مکرراً در رسیدن به اهداف زندگی خود ناکام میمانید، شاید از خود بپرسید که آیا ترس از پشیمانی در این مورد نقش دارد؟
اگر اینطور است، به خود یادآوری کنید که در حالی که ایجاد تغییر همیشه شامل ریسک است، هیچ کاری نکردن نیز به همان اندازه ریسک دارد. علاوه بر این، بر خلاف اضطراب – که مربوط به آینده است – پشیمانی مربوط به گذشته است. بنابراین، در حالی که به ما کمک میکند از اشتباهاتمان درس بگیریم، به ما اجازه نمیدهد اشتباهاتی را که قبلاً مرتکب شدهایم اصلاح کنیم.
هرچند که ممکن است ساده به نظر برسد، اما اجازه دادن به وضعیت موجود برای تسلط بر ما میتواند به این معنی باشد که فرصتهای مهمی را در زندگی از دست بدهیم. در واقع، ماندن در وضعیت موجود اغلب میتواند در بلندمدت آسیب بیشتری به ما بزند. و برای چه؟ برای اجتناب از احساس ناخوشایند، اما موقتی، پشیمانی.